چگونه با راه اندازی کسب و کار توسط خودتان پولدار شوید؟
امروزه بسیاری از مردم هر روز سخت کار می کنند تا نیازهای روزانه خود را برطرف کنند و این کار باعث اشتیاق آنها می شود. اما بیشتر مردم نمی خواهند زمانی که در سن 60 سالگی بازنشسته می شوند، به گذشته فکر کنند و احساس کنند که زندگی خود را هدر داده اند. خوشبختانه، اکنون راه های آسانی وجود دارد که افراد می توانند بدون ثروت زیاد یک کسب و کار جدید را از ابتدا شروع کنند، به شرطی که اصول لازمۀ کار را رعایت کنند.
بسیاری از ما دنبال یک شبه پولدارشدن هستیم و برای آن نقشه می کشیم؛ ولی چیزی عایدمان نمی شود. برخی هم به امید یافتن شغلی مناسب سال ها از این شاخه به آن شاخه می پریم و باز هم هیچ چیز عایدمان نمی شود. از دیگر معضلات بسیار شایع در کشور ما، مشاغل بی ارتباط با تحصیلات است. در مجموع این عوامل افراد جامعه را از داشتن کسب و کار موفق باز می دارد. در این یادداشت می خواهم شما را با نُه اصل کسب و کار آشنا کنم تا بتوانید با رعایت آن ها در آینده به اهداف خود برسید یا دست کم بتوانید کسب و کار کوچکی داشته باشید.
• هیچ وقت مغرور نشو و تنهایی به راه خود ادامه نده.
• برنامه و هدف داشته باش.
• باور داشته باش و تغییرپذیر باش.
• اصولی گام به گامی برای ادامه راه مشخص کن؛ زیرا ایمن تر، سریع تر و بهتر از این است که خودت به تنهایی و بدون برنامه ادامه دهی.
• از اصول دیگران درس بگیر و با آن ها رقابت سالم داشته باش.
• کمک بگیر و از کسانی که آن راه را رفته اند، درخواست راهنمایی کن. غرور را کنار بگذار و شک به خودت راه نده.
• داشته های خود را همچون نقطه عطفی برای موفقیت بررسی کن.
• با خودت قرار بگذار و به راهت با تمام قدرت ادامه بده (اتفاقات شیرین و تلخ زندگی).
نُه گام خیلی ساده برای راه اندازی کسب و کار خودتان
از همایش ها و کلاس های رایگان مدیریت کسب و کار برای ثروتمندشدن خود کمک بگیرید که جرقه ای برای آغاز کار است.
اصل اول: واقعیت های خود را کشف کنید!
در این مرحله باید علایق و توانمندی های واقعی خود را بشناسید. نقطه جذاب ماجرا برای اغلب افراد، دقیقا همین جاست. سوال بیشتر افراد این است که برای راه اندازی کسب و کار، افزایش درآمد و دنبال کردن رویاهایمان دقیقا باید از کجا شروع کنیم و چه انجام دهیم؟ پاسخ ساده است: با قلب خود شروع کنید. اگر خودتان را خیلی خوب بشناسید به سادگی می توانید به سوالات اساسی زیر پاسخ دهید و برنامه ای عملی و دقیق برای تبدیل علایقتان به یک کسب و کار بزرگ تهیه کنید.
1. از کجا شروع کنم؟
2. چه کار کنم؟
3. موفق می شوم یا نه؟
اصل دوم: گنج های اطرافتان را بشناسید.
در این مرحله می آموزید به راحتی امکانات و سرمایه مورد نیاز برای آغاز کارتان را بیابید. پیش از این که سراغ بحث اصلی برویم، جا دارد سوالات موجود را بررسی کنیم: من که سرمایه و امکانات زیادی ندارم، چگونه برای خودم کسب و کاری راه بیندازم؟ اگر شما هم خواهان جواب این سوال هستید، می توانید این فصل را با دقت بیشتری مطالعه کنید. همان طور که تاکنون متوجه شده اید، قرار است با هم مسیری را طی کنیم که در طول این مسیر شما بتوانید کسب و کار خود را راه اندازی کنید و به درآمد دلخواهتان دست یابید. شعار ما هم از ابتدا همین بوده است: «راه اندازی کسب و کار خودتان با حداقل سرمایه و امکانات.»
احتمالا دوست دارید از این ابهام خارج شوید و بپرسید «حداقل» یعنی چقدر؟ دقیقا چقدر سرمایه نیاز دارم؟ چه امکانات باید در اختیار داشته باشم تا بتوانم این سبک از کسب و کاری را که شما از آن حرف می زنید، راه اندازی کنم؟ این ها سوالاتی هستند که خیلی زود جواب آن ها را خواهید گرفت، اما بگذارید ابتدا منظورم را از این جمله خیلی دقیق تر مشخص کنم تا بتوانید به زودی با عزمی جدی، برای راه اندازی کسب و کار خودتان گام های عملی تری بردارید. راه اندازی کسب و کار با حداقل سرمایه یعنی چه؟ این را به یاد داشته باشید که برای آغاز هر کاری، هم به سرمایه نیاز دارید و هم به امکانات.
اگر کسی می گوید هیچ سرمایه و امکاناتی برای آغاز کارتان نیاز ندارید، باید به صداقت او شک کنید. شما برای زندگی کردن و آب خوردن هم هزینه پرداخت می کنید و مالیات می دهید؛ حالا خنده دار نیست کسی بگوید برای آغاز کسب و کار پرمنفعت و کارآفرینی نیازی نیست هزینه کنید؟! پس خواهش می کنم این نکته را به یاد داشته باشید که هرگز نمی توانید با سرمایه اولیه کم و امکانات محدود، کسب و کار موفقی برای خود راه اندازی کنید! شاید اگر برای راه اندازی کسب و کار شخصی نیاز به امکانات و سرمایه نبود، اکثر مردم این جرات را پیدا می کردند که هر روز به دنبال راه انداختن کار خودشان باشند و احتمالا پستی به نام کارمند باقی نمی ماند!
برای راه اندازی کسب و کار، سرمایه اندک و امکانات کمی احتیاج دارید؛ در عین حال مطمئنم در هر شرایطی که هستید، می توانید کسب و کار خود را راه اندازی کنید. برای حل این ابهام در ذهنتان، می توانید این جمله را برای همیشه به خاطر بسپارید: «شما برای آغاز کار خودتان به سرمایه و امکانات زیادی احتیاج دارید و خبر خوب این است که تمام این امکانات و سرمایه را در اختیار دارید؛ فقط از وجود آن ها بی خبرید.»
اصل سوم: همین آلان سرمایه اولیه و امکانات مورد نیاز برای آغاز کسب و کارِ ایده آلتان را به دست آورید.
همین الان کاغذ و قلم را بردارید. به اطراف خودتان نگاه کنید. به هر چیزی که مالکیت آن را در اختیار شماست، فکر کنید. اگر برای خودتان اتاق خوابی دارید آن را روی برگه یادداشت کنید، گوشی هوشمند، یک دست کت و شلوار و خلاصه هر چیزی را به چشمتان می خورد و به فکرتان می رسد، یادداشت کنید. به ارزش مواردی که یادداشت می کنید توجه نکنید. به یاد بیاورید ارزش هر چیزی که شما دارید وقتی با توانمندی هایتان ترکیب شود، قابل اندازه گیری است. هر چیزی که یادداشت کردید، داشته بیرونی شما نام دارد.
حالا نوبت تهیه لیستی از داشته های درونی است. همه توانمندی های ذهنی، شخصیتی و علمی خود را روی کاغذ بنویسید. اگر فردی درونگرایید، روابط اجتماعی خوبی دارید، انسان مثبت اندیشی هستید، رویاپرداز خوبی هستید، نرم افزار خاصی بلدید، خوب آشپزی می کنید یا انسان درستکاری هستید، همه را بنویسید. هر چیزی را که از نظر خودتان و دیگران در آن تا حدی خوب عمل می کنید، روی کاغذ بیاورید و آماده باشید تا با تطبیق داشته های بیرونی و درونی تان، مسیر موفقیت و دستیابی به زندگی ایده آلتان را مشخص کنید.
اصل چهارم: ایده مناسب خود را انتخاب کنید.
در این مرحله می توانید یک ایده را که هم با داشته هایتان و هم با علایقتان همخوانی دارد، انتخاب کنید. همان طور که می دانید، قرار است به زودی توانایی تغییر زندگی را پیدا کرده و کسب و کار خودتان را راه بیندازید. برای راه اندازی کسب و کار و تبدیل شدن به فردی کارآفرین، نیاز به ایده ای مناسب دارید. اگر شوق پیشرفت دارید و علاقه مندید هرچه سریع تر زندگی خود را متحول کنید، می توانید با نهایت لاش به این نکته مهم ایمان بیاورید: «هیچ کس ایده پرداز نیست؛ هرکه ایده ای دارد، نیاز را حس کرده و بس».
برای ایده پردازی و تشخیص نیازهای فعلی جامعه ابتدا باید نیازهای خودتان را بشناسید و پاسخی برای آن ها پیدا کنید. احتمالا دلیل آن را فهمیده اید که چرا باید ابتدا به نیازهای خودتان رجوع کنید. بلی، چون شما واقعا راه منطقی و مشخصی برای پی بردن به نیازهای دیگران ندارید. شما باید برای ایده پردازی ابتدا به سراغ نیازهای خودتان بروید؛ زیرا فقط می توانید به نیازی پاسخ دهید که نیاز خودتان هم باشد. پس واضح است اگر شما با این سبک، ایده پردازی را تمرین کنید و ابتدا با نیازهای خودتان شروع کنید، می توانید موفقیت خود را تضمین کنید.
اصل پنجم: محصول را طراحی کنید.
با گذار موفقیت آمیز از این مرحله می توانید به سادگی و همین امروز محصول/ خدمت خود را طراحی کنید. در بخش اول متوجه می شوید که باید خود حقیقی تان را بشناسید و هرچه سریع تر نبوغ ذاتی و منحصر به فرد خود را کشف کنید. با تیکه بر راهکارهای من و با همت و پشتکار خودتان، رفته رفته با علایق و توانایی هایی که هیچ گاه از وجود آن ها خبر نداشته اید، آشنا می شوید و به مرور زمان می توانید به این درک برسید که در برخی زمینه ها، فردی فوق العاده بااستعداد و بی نهایت پرشورید. اکنون شما به شکل حیرت انگیزی علایقتان را دقیق شناخته اید و به خوبی می دانید در چه کارهایی استعداد ذاتی دارید.
برای این که بتوانید با تکیه بر داشته ها و علایق خود محصولتان را طراحی کنید، سیستمی بسیار ساده و کاربردی را به شما معرفی می کنم تا بتوانید به سادگی و در زمان بسیار کوتاه ایده خود را به واقعیت تبدیل کنید. این سیستم شامل دو مرحله اساسی زیر است:
1. طراحی نوآورانه: هیچ تضمینی وجود ندارد ایده ای که شما قصد اجرایش را دارید، توسط فرد دیگری به اجرا درنیامده باشد! پس شما قطعا رقیبانی خواهیدداشت. اگر این موضوع کمی چالش برانگیز به نظر می رسد، آن گاه می توانید بیشتر از همیشه اهمیت نوآوری را در طراحی محصول و خدمتتان درک کنید. قطعا رقبای بالقوه ای که زودتر از شما تصمیم به اجرای این ایده گرفته اند، چند قدمی از شما جلوترند. اما چگونه باید در چنین بازاری جایگاه خود را پیدا کنید و به درآمد ایده آلتان دست پیدا کنید؟ پاسخ من به شما نوآوری است. باید ایده تان را نوآورانه اجرا کنید. باید حرف جدیدی برای گفتن داشته باشید و چیز جدیدی برای ارائه! نیازی نیست برای طراحی محصول خود میلیون ها تومان هزینه کنید، کافی است کمی نوآوری به خرج دهید.
2. دیزاین: دیزاین یکی از عواملی است که رعایت آن می تواند با میلیون ها تومان سرمایه و صدها مدرک دکتری برابری کند و رعایت نکردن آن بهترین ایده را با شکست قطعی و حتمی رو به رو می کند. به نظر بسیاری از کارشناسان، برای هر کسب و کار، هر شاخه از کسب و کار و حتی هر محصول یا خدمت، شما به دیزاین متفاوتی احتیاج دارید. اگر فرد تیزبینی هستید حتما تا به حال دقت کردهاید تنها دلیلی که خیلی از ما اجناس و کالای خارجی را به معادل وطنی آن ترجیح می دهیم، ظاهر کالاست. ما حتی نمی دانیم دو کالا چه تفاوت هایی از نظر کیفیتی دارند؛ ولی باز هم کالای خارجی را که دارای دیزاین و بسته بندی بهتر است، ترجیح می دهیم.
اصل ششم: بازار هدف را انتخاب کنید.
پس از یادگیری و گذر موفقیت آمیز از این اصل، می توانید خیال خود را برای همیشه راحت کنید؛ زیرا شما دیگر چیزی به عنوان ریسک تجربه نخواهید کرد. اکنون زمان آن فرارسیده است که جلوتر بروید و به درآمدی که صد در صد لیاقتش را دارید دست پیدا کنید. شما طرح محصول یا خدمتی را که می خواهید روانه بازار کنید، در اختیار دارید؛ ولی هنوز محصول خود را به تولید عمده نرسانده اید یا خدمت خود را به کسی نفروخته اید. هنوز هیچ هزینه ای برای تبلیغات یا بازاریابی پرداخت نکرده اید. فقط به واسطه شرکت در کارگاه های آموزشی گذشته مطمئن هستید محصول یا خدمتی که طراحی کرده اید، کاملا اصولی و ایده آل است؛ اما در این مرحله باید دست نگه دارید. اکنون زمان آن نیست که محصول خود را عرضه و تبلیغات را آغاز کنید.
برای این که بیشتر درک کنید که سیستم ضدریسک انتخاب بازار- تحقیقات بازار چگونه عمل می کند، باید بتوانید دقیقا آن را شبیه آزمایش و تحقیق و بررسی، تمام عیار تصور کنید. برای انجام آزمایش ابتدا به چه چیزی احتیاج داریم؟ برای انجام هر آزمایشی ما ابتدا به نمونه احتیاج داریم. چیزی که بتوانیم آزمایش های مربوطه را روی آن انجام دهیم؛ مثلا اگر شما بخواهید در مورد تاثیر آنتی بیوتیک بر روی کودکان تحقیق کنید، نمونه شما دقیقا همان کودکان اند، نه هیچ کس دیگر.
شما نباید آزمایش های مد نظر را بر روی موش ها، گنجشک ها، یا افراد میان سال انجام دهید. البته این مثال مناسبی نبود، زیرا شما در چنین آزمایش هایش دقیقا از قبل می دانید که کودکان باید مورد آزمایش قرار بگیرند. اما نمونه آزمایش برای محصول و خدمت شما چیست؟ درواقع نمونه آزمایش در کسب و کار، بازار هدف نامیده می شود. آزمایشی که شما قرار است بر روی بازار هدف انجام دهید، تحقیقات بازار نامیده می شود. حتی سازمان های بزرگ و شرکت های عظیم چندملیتی هم، پیش از آن که محصول یا خدمتی را روانه بازار کنند، این پروسه را طی می کنند و پس از شناسایی بازار هدف، تحقیقات بازاریابی گسترده ای را آغاز می کنند.
اصل هفتم: بازار هدف را تعیین کنید.
بازار هدفتان را که همان نمونه تحقیقاتی و آزمایش شماست، کاملا شناسایی کنید. دو شیوه به شما پیشنهاد می شود:
1. سبک تحقیقاتی دهان به دهان؛
2. تحقیقات بازار در شبکه های اجتماعی و فضای مجازی
دو راهکار برای شما دارم که اگر می خواهید بدون این که سابقه چندانی در دنیای کسب و کار داشته باشید، با قدرت تمام به بازار وارد شوید، باید این دو راهکار را به کار ببندید.
راهکار اول: ثبت مالکیت فکری و معنوی برند (عکسی که مفهوم ثبت ایده بدهد).
راهکار دوم: گواهی نامه ها و استانداردهای بین المللی کسب و کار (عکسی که مفهوم گواهینامه بین المللی بدهد).
اصل هشتم: به ورود اولین سود واقعی به زندگی تان خوش آمد بگویید!
کسب و کار خود را به همه بشناسانید و به دنبال کسب اولین درآمد خود باشید و آن را جشن بگیرید! اکنون می توانید کسب و کار خود را به همه بشناسانید و به سودی که می تواند به رشد کیفیت زندگی تان کمک کند، دست یابید. معمولا زمانی که صحبت از فروش و بازاریابی می شود، یک سوال مطرح می شود که چگونه از پس هزینه های هنگفت و سرسام آور بازاریابی بربیایند و چگونه محصول و خدمت خود را به فروش برسانند و پول دربیاورند؟
این دغدغه به این دلیل به وجود می آید که حس می کنند تجربه و دانش کافی در زمینه فروش و بازاریابی ندارند و گمان می کنند نمی توانند از پس هزینه های بازاریابی برآیند و فعالیت از طریق شبکه های اجتماعی را در دستور کار خود قرار می دهند. پیشنهاد من هم به شما همین است! ابتدا با شبکه های اجتماعی شروع کنید تا از این نگرانی ها و دغدغه های منطقی رهایی یابید.
اصل نهم: ماشین پول سازی خودکار بسازید.
در این مرحله می توانید به آرزوی دیرینه و بزرگ خود دست پیدا کنید. اگر تاکنون همراه من بوده اید و تمام راهکارهایم را به کار بسته اید، الان بهترین زمان است که شما را ثروتمند آینده خطاب کنم؛ زیرا قطعا توانسته اید کسب و کار مورد علاقه تان را راه اندازی کرده و به درآمد ثابت ماهانه خود دست یابید. اگر این طور است، خیلی زود به یکی از بزرگ ترین رویاهایی که آرزوی هر انسانی است، دست پیدا می کنید. همان طور که قول داده بودم، درآمد شما به زودی از آنچه اکنون دارید، به رقم های بسیار بالاتری خواهدرسید. اگر تاکنون با من همراه بوده اید، بدون تردید باور دارید که فاصله زیادی تا ثروتمندشدن ندارید.
در این مرحله شما باید صد در صد خودتان را باور کنید و با تمام جود، ایمان بیاورید که به زودی ثروتمند می شوید، پر از انرژی هستید و برای سخت ترین کارهای دنیا آماده شده اید، برای این که به اهداف خود برسید. من می دانم در ذهن شما چه می گذرد؛ زیرا وقتی خودم دقیقا در همین جایگاه بودم، الگوهای خاصی از افراد ثروتمند را در ذهنم داشتم. احتمالا تصویری هم که شما از افراد ثروتمند و کارآفرینان موفق در ذهن خود دارید، این چنین است: انسان های متمول و بانفوذ، با تعداد زیادی کار کند و خدمه و همیشه گرفتار کار و ملاقات های تجاری! افرادی که ثانیه ای پول در می آورند و هیچ گاه وقت سر خاراندن هم ندارند.
افرادی با نفوذ و تاثیرگذار که امکانات رفاهی فوق العاده ای برای خانواده و آشنایان خود فراهم کرده اند و این گونه، نبودِ خود را در کنار آن ها جبران می کنند. باید دوباره ذهنیت شما را اصلاح کنم. بله، شما ثروتمند خواهیدشد؛ ولی آیا قرار ما این نبود که کیفیت زندگی شما بهتر شود؟ به آرزوهایی که همیشه در سر داشتید، دست پیدا کنید و طعم آسایش بیشتری را بچشید؟ پس این چه تصویر ناقصی است که اغلب مردم در ذهن خود می سازند؟ من هیچ گاه به شما نگفته بودم در این مسیر وقت سر خاراندن هم نخواهید داشت یا مجبورید بهای ثروتمندشدن را با دوری از خانواده خود بپردازید. هر آنچه گفته بودم، در ارتباط با رویاها و آرزوهای حقیقی شما بود؛ نه این که به خاطر پول از خانواده خود یا تفریحاتتان دور شوید.
ضرب المثلی می گوید «پول باید در خدمت ما باشد نه ما در خدمت پول». برای ثروتمندان واقعی پول و سود ابزاری است برای زندگی بهتر، نه کارکردن شبانه روزی که به بیماری ختم شود. البته تلاش مستمر و مداوم در زندگی لازم است؛ ولی از شما خواهش می کنم تصویر منفی از یک کارآفرین را که در شبانه روز 25 ساعت کار می کند و فرزندان دوستانش به خاطر غیبت همیشگی او عاصی اند، برای همیشه از ذهن خود پاک کنید. این یادداشت را بررسی کنید و راه حلی ارائه دهید که علاوه بر ثروتمند شدن، شما را به آرزویی برساند که اغلب مردم آن را طلب می کنند! اگر نُه اصل بالا به ترتیب اجرا شود هر شخصی می تواند کسب و کاری راه اندازی کند و پس از چند سال سود معقول و اساسی از بازار به دست آورد.
منبع: ماهنامه معیشت