چرا زنان در رهبری بهتر از مردان هستند؟
زنان موفق می دانند که هیچ چیزی غیر ممکن نیست، فقط کافی است کمی اعتماد به نفس داشته باشند و برای رسیدن به اهداف خود تلاش کنند. در این مسیر ممکن است فراز و نشیب های بسیاری وجود داشته باشد، اما اگر به خودتان و باورهایتان ایمان داشته باشید یقینا پیروز می شوید.
همواره بر سر برتری زنان و مردان بحثهایی وجود داشته است. مدافعان حقوق زنان می گویند زنان در برخی امور خصوصاً در تواناییهای مدیریتی دست کم گرفته شدهاند. تحقیقات نشان می دهد زنان در وظایف رهبری نه تنها ضعیفتر از مردان نیستند، بلکه توانایی بیشتری هم دارند. تبعیضها خصوصاً تبعیضهای اجتماعی علیه زنان سبب نادیده گرفته شدن تواناییهای رهبری زنان در عرصههای مختلف و محرومیت آنها از تساوی حقوق اجتماعی شده است.
در برخی سازمانها با این که زنان به اندازهی مردان و با تعهد و پایبندی بالا کار می کنند، حقوق کمتری نسبت به کارمندان مرد دارند. هر چند هنوز از تمام توانایی مدیریتی زنان استفاده نشده، اما زنان تواناییهای فوقالعادهای دارند که ثابت می کند آنها نه تنها در نقش مدیریت و رهبری از مردان ضعیفتر نیستند، بلکه تواناتر هم هستند. در ادامۀ مقاله، به تواناییهای زنان اشاره می کنیم و به شما می گوییم چرا زنان در رهبری بهتر از مردان هستند؟
زنان کارآمدی بیشتری دارند
از سالهای گذشته، مدیریت امور داخلی خانه برعهده ی زنان بوده است. به همین خاطر زنان به خوبی می دانند چطور مخارج را با بودجهی محدود مدیریت کنند و حتی پس انداز هم داشته باشند. در برخی موارد که زنان در شغلهای مدیریتی فعالیت داشتهاند شاهد توانایی بالای آنها در مدیریت و تخصیص منابع مالی بودهایم. بیشتر زنان وظایف روزانه خود را لیست می کنند و در برنامه ریزی و زمان بندی کارها حرفهایترند؛ اما مردان منتظر می مانند تا همان لحظه برای هر مشکل، راه حلی پیدا کنند و اغلب هم نتیجهی مطلوب را نمی گیرند.
در واقع، زنان دارای ویژگیهای خاصی هستند که سبب میشود از دید کارمندان و همکارانشان مدیران تواناتری در مقایسه با مردان به نظر برسند. دلیل این قضیه آن است که زنان ملاحظهی بیشتری در رفتار با کارمندان دارند و همیشه در تلاشاند خود را همگام با دیگر کارمندان بالا بکشند.
زنان میدانند چطور انگیزه بخش باشند
انگیزه دادن به دیگران از ویژگیهای خوبی است که تنها در برخی افراد دیده می شود. زنان انگیزش دهندگان مورد قبولی هستند. آنها به خاطر حس کنجکاوی و کارآگاهی خود می دانند چه رفتاری باعث انگیزه بخشی یا برعکس ترس و تردید طرف مقابل می شود. پس بهتر از مردان به دیگران انگیزه می دهند و به راحتی می توانند برای تشویق آنها راه حل پیدا کنند.
زنان توانایی بیشتری در مواجهه با احساساتشان دارند، در حالی که مردان در این مورد ناتوانترند. علاوه بر آن، زنان به آسانی می توانند در زمانی که انگیزهی کارمندان برای دنبال کردن پروژه کم می شود، به آنها روحیه و اعتماد به نفس دهند و تجسم دلنشینی از انجام پروژه در ذهن کارمندان به وجود آورند. تحقیقات نشان میدهد کارمندانی که تحت مدیریت زنان هستند، وظایف خود را با تعهد و پایبندی بیشتری انجام می دهند.
زنان حس همکاری و مشارکت فوقالعادهای دارند
زنان به طور ذاتی می توانند همه را دور خود جمع کنند و در این راستا، در همکاری و مشارکت با دیگران توانایی بیشتری دارند. داشتن چند نقش همزمان از خصوصیات خاص زنان است که به آنها کمک می کند همیشه برای شاد کردن کارمندان و همکاران خود راه حلی پیدا کنند. شاد بودن باعث افزایش روحیه و مسئولیت پذیری کارمندان می شود و لازم است مدیران زن را برای این خصوصیت ستایش کرد.
مردان در رهبری و مدیریت دیگران از خصوصیات مردان آلفا استفاده می کنند که بیفایده هم نیست، اما در توانایی انجام کارهای گروهی چندان به درد نمی خورد. این در حالی است که برای پیشرفت در هر کسب و کار ی باید کار گروهی انجام داد. زنان تمایل زیادی به انجام کارهای گروهی و اشتراک گذاری ایدهها و نظرات خود دارند. آنها وقتی کاری را به صورت تیمی انجام می دهند، تمام تلاش خود را به کار می گیرند تا راه حلی پیدا کنند که به نفع تمام اعضای گروه باشد.
زنان مسیر موفقیت را می شناسند
زنان به خوبی می دانند چطور می توان با وجود موانع و چالشها به موفقیت رسید. آنها به عنوان یک زن با انواع تبعیضها مواجه شدهاند، اما همیشه پای خواستههای خود ایستاده و در بیشتر عرصهها با وجود محدودیتهایی که وجود داشته است، به موفقیت رسیدهاند. مردان با این حس بیگانه هستند و نمی توانند درک کنند نادیده گرفته شدن از همان دوران کودکی چه احساسی دارد؛ اما دختران و زنان در تمام مقاطع زندگی خود با انواع تبعیض جنسیتی مواجه شدهاند. زنان زیادی تلاش می کنند با وجود موانعی که بر سر راه موفقیتشان وجود دارد، بالاخره راهی پیدا کنند و اهداف خود را به تحقق برسانند.
زنان اخلاق کسب و کار را رعایت می کنند
زنان بیشتر از مردان به اخلاق کسب و کار پایبند هستند. در بیشتر مواقع مردان اخلاقیات را تنها به حوزهی کسب و کار محدود می کنند، اما زنان این اخلاق مداری را فراتر از حوزهی کسب و کار می برند و همیشه در تلاشاند حقوق دیگران را با نهایت انصاف و عدالت رعایت کنند. دلیل اصلی این است که زنان وقتی مرتکب اشتباه کوچکی می شوند تا مدتها احساس گناه دارند. به دلیل این که در هر شرکتی به رفتار اخلاق مدارانه بیشتر توجه می شود، زنان شانس بیشتری برای مدیریت و رهبری دارند. علاوه بر آن، زنان در مقابل کاری که انجام می دهند، بیشتر مسئولیت پذیرند و این به موفقیت آنها کمک می کند.
زنان صبر بیشتری دارند
زنان در مقایسه با مردان بسیار صبورترند. آنها در بیشتر مواقع با حوصله و بررسی تصمیم می گیرند. زنان به خوبی می دانند تصمیمات شتاب زده کمکی به پیشرفتشان نخواهد کرد. پس وقتی بخواهند تصمیم کاری بگیرند، برای تصمیمات خود وقت می گذارند و تمام جوانب را پیش از نتیجه گیری نهایی تحلیل می کنند. زنان در کنترل استرس نسبت به مردان توانایی بیشتری دارند. حتماً می دانید استرس تأثیر منفی روی قدرت تصمیم گیری دارد و تصمیمات توأم با استرس باعث می شود از موفقیت دور شویم.
زنان از مهارتهای ارتباطی بالایی برخوردارند
شاید زنان را پرحرف بدانیم، اما این تفکر رایج اشتباه است زیرا آنها هر حرفی که به ذهنشان برسد را به سرعت بیان نمی کنند. زنان با معنا صحبت می کنند، زیرا توانایی فوقالعادهای در تفکر منطقی دربارهی موضوعات مختلف دارند و همیشه میخواهند هر مسئلهای را به طور عمقی تجزیه و تحلیل کنند. زنان در ارتباطات خود می توانند طرف مقابل را با زیرکی به انجام معاملات کاری قانع کنند. آنها ابتدا دربارهی کارهایی که قصد انجامشان را دارند، حرف می زنند و سپس حرفهای خود را به اثبات می رسانند؛
اما مردان عمل را بر حرف ترجیح می دهند. پس زنان می توانند با مهارتهای ارتباطی خود در مدیریت موفقتر باشند. هر چه در مهارتهای ارتباطی توانایی بیشتری داشته باشید، اطلاعات را به طور کارآمدتری انتقال خواهید داد و این همان ویژگیای است که برای مدیریت و رهبری هر کسب و کاری لازم است. علاوه بر آن، مهارتهای ارتباطی در تقویت و حفظ ارتباطات شخصی و کاری مؤثر هستند.
زنان به دنبال رشد فردی هستند
وقتی زنی مدیریت یک سازمان را برعهده دارد، از دیدن رشد فردی تمام اعضای گروهش احساس غرور کرده و همواره کارمندان خود را به پیشرفت در زندگی حرفهای و شخصی تشویق می کند. این همان خصوصیتی است که هر رهبر موفقی به آن نیاز دارد تا کارمندان بتوانند ارتباط مؤثرتری با او برقرار کنند. زنان به دلیل بهرهمندی از مهارتهای ارتباطی ذاتی، احساس همدلی و هوش هیجان، رهبران بهتری نسبت به مردان هستند. زنان میتوانند با دیدگاههای منحصر به فرد خود درباره مسائل مختلف به راه حلهایی برسند که در نهایت به نفع تمام اعضای گروه خواهد بود.
زنان شنوندهی خوبی هستند
اغلب زنان با دقت و حوصله به حرفهای دیگران گوش می دهند و به این درک رسیدهاند که چرا خداوند دو گوش و یک دهان به انسان داده است. خیلی از زنان وقتی کسی برایشان حرف می زند، تمام حواسشان را به طرف مقابل می دهند. در واقع، زنان دوست دارند درد دل دیگران را بشنوند و در صورت نیاز در کنارشان باشند. شنوندهی خوب بودن یکی از خصوصیات اصلی رهبران موفق است. رهبران زن به دلیل شنوندهی خوب بودن قادرند با مشتریان و کارمندان ارتباط بهتری برقرار کنند.
زنان رفتار حمایتی بهتری دارند
زنان نه تنها همیشه در دسترس هستند، بلکه ذهن و دل بازی هم دارند. روانشناسان میگویند زنان به دلیل غریزهی مادری و میل به تأمین نیازهای خانواده رفتار بهتر و پذیراتری دارند. این رافت و شفقت ذاتی سبب می شود زنان بدون توجه به جایگاه شغلیشان، تمایل بیشتری به حمایت کارمندان و همکاران در سطوح مختلف سازمانی داشته باشند.
زنان با وجود تمام تواناییهایی که گفته شد، هنوز به طور قابل توجهی در شغلهای مدیریتی حضور ندارند. در واقع، زنان برای این که بتوانند از فرصتهای پیشرفت شغلی بهرهمند شوند، مسیر طولانی در پیش دارند و باید تلاش کنند دیدگاه منفی و سنتی خیلیها را در مورد تواناییهایشان تغییر دهند. با این وجود، زنان زیادی هستند که در شغلهای مدیریتی موفق بوده و شهرت موفقیتشان توانسته دیدگاه عدهی کمی را درباره تواناییها و ظرفیتهای آنها تغییر دهد.
منبع: وب سایت یوکن